تابع تولید بیانگر رابطه ی فنی تبدیل نهاده ها( منابع) به محصولات ( کالاها) می باشد.ریاضیدانان , تابع را قاعده ای می دانند که به وسیله ی آن برای هر یک از مقادیر یک مجموعه از متغیرها ( دامنه ی تابع) تنها تنها یک مقدار از مجموعه ی دیگری از متغیرها ( حد تابع) تعیین شود. روش عمومی برای نوشتن تابع تولید چنین است:
Y = f(x)
به طور کلی تابع تولید مبنایی برای تهیه و طرح الگوی نهاده- محصول می باشد. تابع تولید کشاورزی با استفاده از نمودار و جدول نشان داده می شود. تابع تولید رفتار تولید کننده را با حداقل خطا نشان می دهد و به صورت یک تابع درجه ی سه بیان می شود زیرا مقدار محصول تولید شده به میزان فراوانی نسبی نهاده بستگی دارد.
فرم کلی تابع تولید به صورت زیر است . چنانچه در واحد های اول در صورت اضافه شدن نهاده ها تابع با یک رشد فزاینده افزایش می یابد و در این حالت تولید نهایی (MP) که تولید به ازای آخرین واحد نهاده است و از مشتق تابع تولید نتیجه می شود , افزایش می یابد. این افزایش با روند صعودی تا نقطه ی A که نقطه ی عطف نامیده می شود ادامه دارد در این نقطه MP درحداکثر مقدار خود قرار دارد. بعد از آن تولید با نرخی نزولی تا نقطه ای مثل C افزایش می یابد . در مباحث اقتصادی این قسمت ناحیه ی اول تولید نامیده می شود و برای تمام گیاهان و محصولات زراعی وجود دارد. لازم به ذکر است که در این ناحیه متوسط تولید (AP) که از تقسیم تابع تولید به y نتیجه می شود نیز مثبت صعودی است ودر نقطه ی C ,AP در حداکثر مقدار خود قرار دارد.
این روند افزایش نزولی تولید تا زمانی ادامه می یابد که تولید به ماکزیمم مقدار خود میرسد و در نتیجه MP صفر می شود. در این فاصله AP با روندی نزولی اما مثبت در حال کاهش است . این قسمت یعنی فاصله ی C تا B ناحیه ی دوم تولید نام دارد.
از نقطه ی B به بعد تولید با روندی نزولی کاهش می یابد , لذا MPبه صورت منفی کم می شود , این قسمت ناحیه ی سوم تولید است و مهمترین مشخصه ی آن منفی بودن MP است . تولید در این ناحیه هیچ سود اقتصادی ندارد و فقط مصرف بدون نتیجه ی نهاده ها را به دنبال خواهد داشت.
از نظر اقتصادی تا مرز ناحیه ی اول و دوم تولید باید ادامه یابد , به طور کلی تولید تا زمانی ادامه می یابد که با فرض ثابت بودن قیمت نهاده , درآمد حاصل از آخرین واحد محصول با هزینه ی صرف شده برابر باشد.
تابع تولید ذکر شده یک تابع تولید نئو کلاسیک است.
قانون بازده نزولی
قانون بازده ی نزولی پایه و اساس اقتصاد تولید می باشد. طبق قانون بازده ی نزولی نهایی به تدریج که واحدهایی از یک نهاده ی متغیر به یک یا چند نهاده ی ثابت اضافه می شوند , پس از یک نقطه در روند تولید, هر واحد اضافه شده از نهاده ی متغیر , به تدریج محصول کم و کمتری تولید میکند . به تدریج که واحدهایی از نهاده ی متغیر به واحدهایی از نهاده های ثابت افزوده می شود , نسبت بین نهاده های متغیر و ثابت تغیر می کند.
در تابع تولید , قانون بازده ی نزولی در محدوده ی تابع صدق می کند . در این حالت افزایش هر واحد از نهاده مقادیر کم و کمتری محصول تولید می کند. در نتیجه با افزایش تدریجی نهاده , توانایی تولید نهاده کم و کمتر می شود . قانون بازده زمانی برقرار است که که شیب MP منفی باشد, یعنی زمانی که تابع کاهنده باشد.
کشش تولید
اقتصادانان واژه ی کشش را هنگام بحث در مورد روابط بین دو متغیر استفاده می کنند . کشش , عددی است که نسبت بین دو نوع درصد را نشان می دهد . هر کشش , عددی است خالص, به این معنی که واحد شمارش ندارد. بنا به تعریف , به تدریج که استفاده از نهاده , تغییر می یابد , کشش تولید برابر است با درصد تغییر تولید , تقسیم بر درصد تغییر نهاده.
کشش تولید راهی برای اندازه گیری میزان واکنش تابع تولید در ازای تغییر میزان استفاده از نهاده است. کشش زیاد (1<) به معنی آن است که واکنش تولید نسبت به افزایش استفاده از نهاده شدید است. کشش تولید بین صفر و یک این نتیجه را می دهد که تولید در اثر استفاده از نهاده افزایش خواهد یافت , هر چه کشش کوچکتر باشد , تولید از نظر افزایش , واکنش کمتری خواهد داشت. کشش منفی, به معنی آن است که به تدریج که میزان استفاده از نهاده افزایش می یابد و تولید کل کم می شود نه زیاد. از تقسیم MP بر AP می توان میزان کشش را محاسبه کرد. لذا در تابع تولید نئو کلاسیک نتایج زیر حاصل می شود:
1- کشش تولید تا قبل از نقطه ی A از یک بیشتر است.
2- هنگامی که نسبت MP به AP در بیشترین حد خود است , کشش تولید در حداکثر است . برای تابع تولید نئو کلاسیک , در نقطه ی عطف اتفاق می افتد که MP در حداکثر است.
3- کشش تولید از ننقطه ی MP=AP به بعد کمتر از یک است.
4- زمانی که MP صفر است کشش تولید صفر می باشد . توجه کنید که AP همیشه باید مثبت باشد.
5- زمانی که MP منفی است کشش تولید نیز منفی است و مسلما تولید در حال کاهش است.
6- یک ویژگی منحصر به فرد تابع نئو کلاسیک آن است که به تدریج که استفاده از نهاده افزایش پیدا می کند, رابطه ی MP و AP دایم در حال نوسان است , ودر نتیجه نسبت MP به AP باید تغییر یابد و با توجه به فرمول کشش به تدریج که استفاده از نهاده افزایش می یابد , کشش تولید نیز دایم باید تغییر کند. این یک ویژگی تابع تولید نئو کلاسیک است , که به طور عمومی در توابع دیگر صدق نمی کند.
www.smsm.ir
منبع: |
|
توضیحات: |
(برداشت این مقاله تنها با ذکر منبع مجاز است) |