در این مقاله به ارائه مدل اقتصاد سنجی می پردازیم . این مدل بر اساس مدلهای ریاضی شکل می گیرد و مبنای آن نظریه اقتصادی است. هدف اقتصاد سنجی تخمین روابط بین متغیر های مهم اقتصادی است . هدف اقتصاد سنجی تخمین روابط بین متغیر های مهم اقتصادی مانند هزینه ، در آمد و برآورد مقدار عددی پارامتر هاست که در اینجا هزینه پوشاک و درآمد خانوار و تعداد افراد خانوار متغیر های ما می باشند .
این بررسی به صورت سالانه و دهک به دهک، طی سالهای 1376 تا 1385 صورت گرفته است. این تحقیق نوعاٌ کاربردی بوده و می توان با استفاده از مدل اقتصاد سنجی ارائه شده به راه حل کاربردی جهت رسیدن به هدف تخمین هزینه پوشاک خانوار روستایی و ارتقاء صنعت نساجی از طریق افزایش سهم هزینه پوشاک در سبد هزینه ای خانوار روستایی ( در پی افزایش درآمد ) دست یافت . هدف آن است که میزان استقبال از خرید پوشاک داخلی توسط مشتری افزایش یابد .
مقدمه
بررسی سهم کالای ضروری پوشاک در سبد هزینه ای خانوار روستایی محور اصلی این پایان نامه است. در این تحقیق با استفاده از آمار و اطلاعات رسمی موجود در سازمان آمار جمهوری اسلامی ایران به بررسی وضعیت هزینه خانوار و درآمد آن می پردازیم. نتایج بدست آمده طی 10 سال متوالی، مورد مقایسه قرار گرفته و به روندی خاص پی می بریم. در پایان استراتژیهای مناسب جهت افزایش سهم این کالای ضروری ( پوشاک ) در سبد هزینه خانوار روستایی ارائه می شود .
همانگونه که می دانیم بررسی هزینه خانوار مطالعه ای به خصوص است که در آن هدف اولیه جمع آوری اطلاعات مربوط به هزینه های مورد نیاز روزانه هر خانواده است. مطالعه هزینه های خانوار از بسیاری لحاظ حائز اهمیت است
صنعتگران و سرمایه گذاران با بررسی نحوه تغییر پارامترهای هزینه قادر به انتخاب نوع طرح مناسب برای سرمایه گذاری می گردند .
جامعه شناسان با بررسی نحوه مصرف در جامعه قادر به تحلیل اجتماعی و آسیب شناسی در جامعه می شوند و نهایتاً دولت نیز با مطالعه ساختار مصرف در جامعه قادر به تشخیص نیازهای جامعه و ارائه راهکار های علمی و عملی در بودجه کشور جهت ساماندهی نیاز های جامعه است .
بررسی تحول هزینه ها در ایران و مقایسه با سایر کشورها :
برای یک دوره 10 ساله میزان هزینه های خوراکی و پوشاک دچار کاهش و به همین میزان به هزینه های بهداشت ، درمان ، ارتباطات، حمل و نقل و متفرقه اضافه گردیده است. تحقیقات همچنین نشان می دهد که این مساله به صورت مشابه در بسیاری از کشور های آسیایی رو به توسعه دیگر نظیر تایلند، اندونزی و مالزی وجود داشته است . همانگونه که اشاره شد به علت تغییر در رفتار مصرفی، الگوی انتخابی ، تفاوت در سلیقه ها و یا هنجارها موجب شده است که پوشاک از جایگاه دوم پس از مسکن ( که اولویت اول را داراست ) به جایگاه پنجم اولویت سقوط کند و جای خود را به ارتباطات و حمل و نقل بدهد . در سال 1376 پوشاک در اولویت دوم قرار داشت ولی در سال 1385 یعنی در پایان دوره 10 ساله در مکان پنجم قرار گرفته است . تغییر در الگوی مصرف و همچنین افزایش سطح درآمد و توان پس انداز شاید بتواند کمک موثری به افزایش سهم هزینه پوشاک کند که در اثر کشورهای جهان سوم از جمله جامعه روستایی ایران نزول چشم گیری داشته است .
افزایش نرخ تورم، بیکاری ، عدم توسعه اقتصادی ، فقدان مشارکت ، درآمد اندک و نداشتن توان پس انداز گذاری سبب عدم توانایی در انتخاب الگوی مصرف مناسب برای مصرف مناسب برای افزایش سطح رفاه جامعه روستایی شده است .
تحلیل دهک به دهک هزینه های پوشاک خانوار های روستایی
پس از بررسی سالانه هزینه های پوشاک خانوار روستایی طی یک دوره 10 ساله از سال 1376 تا 1385، می خواهیم بر اساس دهکهای هزینه ای هزینه های پوشاک را مورد بررسی قرار دهیم .
مطالعات بر روی آمار منتشر شده هزینه خانوار طی سالهای 1376 تا 1385 انجام شده است که هر سال خود به 10 دهک هزینه ای تقسیم می شود . در این قسمت دهک اول منظور میانگین 10 تا دهک اول سالهای 1376 تا 1385 می باشد. در این طرح با 100 دهک هزینه ای سرو کار داریم که تمامی آنها در برنامه Excel وارد شده است . سپس این داده ها که شامل هزینه پوشاک ، هزینه کل غیر خوراکی ( درآمد ) می باشد توسط برنامه mini TAB پردازش شده و معنی دار بودن و مقدار پارامتر ها و متغیر ها تعیین می شود . بنابراین در هر سال با 10 دهک و در هر دهک با سه متغیر عددی سروکار داریم . پس با 30 متغیر در هر سال و در کل با 300 متغیر عددی مواجه هستیم . هر دهک به صورت مجزا پردازش شده و توسط 3 مدل اقتصاد سنجی که از توابع انگل هستند یعنی مدل خطی نیمه خطی – لگاریتمی و مدل لگاریتمی تحلیل می شوند . سپس بهترین مدل که ما را به نتیجه مطلوب می رساند گزینش می شود .
و در نهایت دهکهایی که مدلهای مورد نظر بر روی آنها معنی دار و مناسب ترند مورد تحلیل قرار می گیرد. در اینجا سه دهک را با دو مدل لگاریتمی و خطی از بین 30 مدل دهک انتخاب کردیم ( 10 دهک و هر دهک 3 مدل درکل 30 مدل – دهک ) و به تحلیل آنها پرداختیم . دهک اول و نهم با مدل خطی و دهک ششم نیز با مدل لگاریتمی پردازش شدند . نتیجه مطالعات بر روی آمار بدست آمده از نتایج دهکها به این شرح است که افزایش درآمد نقش محسوسی در افزایش هزینه پوشاک خانوار های روستایی ایفا می کند. از آنجا که خانوار های آسیب پذیر که در ردیف دهکهای ابتدایی قرار دارند بیشتر درآمد خود را صرف هزینه های خوراکی و درمانی می نمایند . استراتژی در دهکهای بالا شاهد افزایش هزینه پوشاک می تواند راه حل مناسبی باشد . در دهکهای بالا شاهد افزایش چشمگیری در هزینه های خوراکی نیستیم . در عوض هزینه های پوشاک مانند حمل و نقل و ارتباطات رشد بالاتری را نشان می دهد.
به نظر می رسد افرادی که در دهکهای بالا قرار می گیرند علاقه بیشتری در خرید و پوشاک و امثالهم از خود نشان می دهند . میزان هزینه های پوشاک برای دهکهای بالا تقریباً برابر کشورهای توسعه یافته نظیر کاناداست بنابراین شاید استراتژی مناسب برای افزایش سهم پوشاک در سبد خانوار ایرانی سرمایه گذاری در جهت افزایش وضعیت معیشتی خانوار های آسیب پذیر که در دهک های پایین جامعه قرار دارند، باشد. همچنین تحلیل دهک به دهک نشان می دهد که با افزایش درآمد ، هزینه های پوشاک نیز به طور چشمگیری افزایش پیدا می کند ( هزینه پوشاک در هیچ زمانی صفر نمیشود ) درحال حاضر سهم دهک دهم درآمدی جامعه از کل یارانه ها 5/20 درصد وسهم دهک اول حدود 8/3 درصد است که تفاوتی به میزان 4/5 برابر در بهره مندی دهک دهم نسبت به دهک اول ملاحضه می شود .
ضرایب رگرسیون برای دهک اول ( مدل خطی) Y1=B0 + B1 X1 +B2 X2 | |||
۲β |
۱β |
0β |
ضرایب |
041462/0 |
53602 |
159206- |
ضرایب رگرسیون |
001681/0 |
13412 |
37193 |
انحراف استاندارد ضرایب |
67/24 |
4 |
28/4- |
مقادیر توزیع T |
F0/05 , 3,7= 4/35 F0/01, 3,7=8/45 |
F=374/05 F0/05,9=1/895 |
R=%98/8 |
مقادیر F و R2توزیع |
93906/1 = Durbin Watson |
مقدار دوربین واتسون D |
در این دهک اطلاعات مربوط به سالهای 1376تا 1385 مورد استفاده قرار گرفته است.
در جدول t t0/05,7 = 1/895 - بعد خانوار X1 =
در جدول F F0/05,3,7 = 4/35 ( درآمد ) - هزینه غیر خوراکی X2 =
هزینه پوشاک Y1 =
7=3-10 = تعداد متغیر ها - مقدار دهکها = درجه آزادی
1- مطابق اطلاعات بدست آمده از جدول فوق ضرایب رگرسیون از نظر اقتصادی معنی دار هستند و به بیان دیگر چنانچه هزینه های غیر خوراکی ( به نمایندگی از درآمد کل ) یک خانواده حدود پنج نفر در سال به اندازه یک میلیون تومان افزایش داشته باشد می توانیم انتظار داشته باشیم که میزان هزینه های پوشاک به اندازه تقریبی 12517 تومان به طور ماهانه اضافه خواهد شد .
2- مقادیر توزیع t به ترتیب برابر 28/4 و 4 و 67/24 برای ضرایب هستند که با توجه به سطح اطمینان 5 درصد و مقدار بحرانی آن هر سه در سطح معنی داری می باشند. به عبارت دیگر فرض عدم در تست های زیر مردود می شود .
H0 = β0 = 0 H0 =β0 = 0
H1 = β0 = 0 H1 =β1= 0
3- مقدار توزیع F نیز به راحتی در داخل محدوده بحرانی در سطوح مختلف اعم از 5 درصد و 1 درصد قرار می گیرد . بنابراین فرض عدم در آزمونی زیر مردود شناخته می شود .
H0 = β 0 = β 1 = β2 = 0
حداقل یکی از بتاها مخالف صفر هستند H1 =
4- مقدار R2 در حد بالایی است که همبستگی بالا را نشان می دهد .
5- نهایتاً مقدار ضریب دوربین داتسون نیز برابر 94/1 می باشد که نشان از عدم همبستگی مثبت یا منفی است .
ضرایب رگرسیون برای دهک ششم ( مدل لگاریتمی ) LNY=β0 +β1 LNX1 +β2 LNX 2 | |||
۲β |
۱β |
0β |
ضرایب |
6023/0 |
033/2- |
622/7 |
ضرایب رگرسیون |
1135/0 |
073/1 |
576/3 |
انحراف استاندارد ضرایب |
31/5 |
899/1- |
13/2 |
مقادیر توزیع T |
F0/05 , 3,7= 4/35 F0/01, 3,7=8/45 |
F=0/25,7 =0/711 F0/05,7=1/895 |
R=%98 F= 225/16 |
مقادیر F و R2توزیع |
48045/2 = Durbin Watson |
مقدار دوربین واتسون D |
در این دهک نیز اطلاعات مربوط به سالهای 1376 تا 1385 مورد استفاده قرار گرفته است که نتایج آن به شرح زیر است .
1- طبق جدول فوق ضرایب رگرسیون از نظر اقتصادی معنی دار بو ده و به بیان دیگر چنانچه هزینه های غیر خوراکی ( به نمایندگی از درآمد کل ) یک خانواده حدود پنج نفر در سال به اندازه یک میلیون تومان افزایش داشته باشد می توانیم انتظار داشته باشیم که میزان هزینه پوشاک در ماه به طور تقریبی 7/2653 تومان اضافه خواهد شد .
2- مقادیر توزیع T به ترتیب برابر 13/2 و 899/1 و 31/5 می باشد که با توجه به سطح اطمینان 5 درصد و مقدار بحران آن هر سه درسطح معنی داری هستند . به عبارتی دیگر فرض عدم در تستهای زیر مردود اعلام می شود :
H0 = β0 = 0 H0 = β1 = 0
H1 =β0 = 0 H1 = β1 = 0
3- مقدار توزیع F نیز بحرانی در داخل محدوده بحرانی در سطوح مختلف اطمینان اعم از 5 درصد و 1 درصد واقع می شود بنابراین فرض عدم در آزمون زیر مردود است .
H0 = β0 = β1 = β2 =0
حداقل یکی از بتاها مخالف صفر هستند H1 =
4- مقدار R2 در حد بالایی است که ازهمبستگی بالایی برخوردار است .
5- مقدار ضریب دوربین واتسون نیز برابر 48/2 می باشد که نشان از عدم همبستگی مثبت یا منفی است .
دهک نهم
در این دهک نیز اطلاعات مربوطبه سالهای 1376 تا 1385 مورد استفاده قرار گرفته است :
ضرایب رگرسیون برای دهک نهم ( مدل خطی ) Y1 = β0 + β1 X1 + β2 X2 | |||
۲β |
۱β |
0β |
ضرایب |
162/0 |
2479267 |
15646365- |
ضرایب رگرسیون |
02/0 |
648111 |
4355685 |
انحراف استاندارد ضرایب |
14/8 |
83/3 |
59/3- |
مقادیر توزیع T |
35/4 F0/05 , 3,7= 45/8 F0/01, 3,7= |
4/ 127 F= 895/1 T0/05 ,7= |
6/96 F= |
مقادیر F و R2توزیع |
73175/2 = Durbin Watson |
مقدار دوربین واتسون D |
1- طبق اطلاعات بدست آمده از جدول فوق ضرایب رگرسیون از نظر اقتصادی معنادار بوده و بیان دیگر چنانچه هزینه های غیر خوراکی ( به نمایندگی از درآمد کل ) یک خانواده ( حدود 6 تا 7 نفر ) در سال به اندازه یک میلیون تومان افزایش داشته باشد میتوانیم انتظار داشته باشیم که میزان هزینه های پوشاک به اندازه تقریبی 51000 تومان به طور ماهانه اضافه خواهد شد .
2- مقادیر توزیع T به ترتیب برابر 59/3 و 83/3 و 14/8 می باشد که با توجه به سطح اطمینان 5 درصد و مقدار بحرانی آن هر سه در سطح معنی داری هستند به عبارتی فرض عدم در تستهای زیر مردود است :
H0 = β0 =0 H1 = β1 = 0 H0 = β2 = 0
H1 =β0 = 0 H1 = β1 = 0 H1 = β2 = 0
3- مقدار توزیع F نیز به راحتی در داخل محدوده بحرانی در سطوح مختلف اطمینان اعم از 5 درصد و 1 درصد قرار می گیرد بنابراین فرض عدم در آزمون منتفی می باشد .
H0 = β0 =β1 = β2 =0
حداقل یکی از بتا ها مخالف صفر هستند H1 =
4- مقدار R2 در حد بالایی است که از همبستگی بالایی برخوردار است .
5- نهایتاً مقدار ضریب دوربین واتسون نیز 73/2 می باشد نشان از عدم همبستگی مثبت یا منفی است .
طی مطالعات روی آمار و اطلاعات منتشر شده برای هزینه خانوار طی 10 سال متوجه شدیم که افزایش درآمد نقش محسوسی در افزایش هزینه پوشاک دارد . منطقی به نظر می رسد که تولید کالاهای با کارایی و کیفیت بالا و طبعاً قیمت مناسب برای دهکهای آخر باید در دستور کار تولید کنندگان داخلی قرار گیرد. زیرا کالاهای ارزان و با کیفیت پایین به اندازه کافی از کشورهای آسیای شرقی نظیر چین و هند و پاکستان وارد کشور می شوند که بتوانند نیاز دهکهای ابتدایی را که میل به خرید پایین دارند و هزینه ناچیزی صرف پوشاک می کنند برآورده شود .
یکی از راهکارهایی که باعث افزایش سهم هزینه های پوشاک در سبد خانوار روستایی و ارتقاء صنعت نساجی در نهایت از این طریق می شود، تخصیص یارانه به اقشار کم درآمد جامعه صرفاً جهت خرید پوشاک داخلی با کیفیت مناسب برای خانوار های روستایی خصوصاً دهکهای ابتدایی قرار دارند بیشتر درآمد خود را صرف هزینه های خوراکی و درمانی می کنند. استراتژی کمکهای غیر نقدی درجهت افزایش هزینه پوشاک می تواند راه حل مناسبی باشد. افرادی که در دهکهای بالاتر قرار می گیرند علاقه بیشتری به خرید پوشاک از خود نشان می دهند. بنابراین استراتژی مناسب برای افزایش سهم پوشاک از خود نشان می دهند. بنابراین استراتژی مناسب برای افزایش سهم پوشاک در سبد خانوار روستایی سرمایه گذاری در جهت افزایش وضعیت معیشتی خانوارهای آسیب پذیر است که در دهکهای پایین جامعه روستایی قرار دارند. لذا توان پس انداز کشاورزان و روستاییان افزایش یابد و از نظر معیشتی در وضعیت مناسبی قرار گیرند ( منظور دهکهای پایین است ) آنان نیز مانند دهکهای بالایی ( که سرمایه گذاری صنعت نساجی باید روی این اقشار انجام شود ) می توانند سهم هزینه پوشاک را در سبد هزینه ای خود افزایش دهند.
نتیجه گیری :
باتوجه به جمع بندی ها و راهکار هایی که ارائه شد، نتیجه گیری نهایی وکلی این است که صنعت نساجی کشور که در دهه اخیر ضربه های اقتصادی کلانی را به علت نفوذ کالای ارزان قیمت چینی و آسیای شرقی خورده است و همچنین آسیب هایی جدی به علت کم شدن حجم خرید پوشاک داخلی و تمایل به پوشاک خارجی به سبب قیمت و یا در برخی از موارد کیفیت بهتر دیده است.
باید صنعت پوشاک کشور رو به تولید پوشاک با کیفیت مناسب و در حد کالاهای با کیفیت خارجی آورد تا اینکه دست به تولید ارزان و بی کیفیت بزند. زیرا به دلایلی هرگز امکان رقابت از نظر قیمت با کشور هایی نظیر چین را نداریم ولی با تکیه بر کیفیت مناسب و قیمت مناسب می توان موفق بود.
این کار امروزه در بسیاری از تولیدی های داخلی صورت می پذیرد از جمله گراد ، هاکوپیان ، ماکسیم و غیره. این تولیدی ها چندین سال است که با تکیه بر استراتژی کیفیت خوب و قیمت مناسب ( نه ارزان ) مشغول به جذب مشتری از دهکهای بالایی جامعه می باشند زیرا همانگونه که گفتیم دهکهای پایین توسط تولیدات داخل ( تا زمانی که درآمد آنان به دهکهای بالایی نزدیک نشود ) نشان می دهند. استراتژیهای بعدی حمایت دولت از صنعت پوشاک داخلی از طریق اعطاء بن خرید پوشاک به اقشار کم درآمد دهکهای پایینی است .
وظیفه تولید کننده های این صنعت ، تولید با کیفیت و قیمت مناسب و وظیفه دولت حمایت از صنعتگران و حمایت از اقشار دهکهای ابتدایی برای افزایش سهم هزینه پوشاک در سبد هزینه ایشان می باشد. به این ترتیب تمایل خرید از کالاهای پوشاک خارجی کم شده و روی به تولیدات داخلی با کیفیت و قیمت مناسب می نهند. زیرا کلیه مواد اولیه مناسب این صنعت را می توانیم در داخل کشور تهیه کنیم و بنابراین با کیفیت برابر پوشاک غربی ولی قیمتهای مناسب تر جذب مشتری و نهایتاً ارتقاء صنعت در کشور فراهم می آید .
منبع:
مجله نساجی امروز-اردیبهشت 88
و نساج رایانه پرداز